الا یا ایها الساقی ادرکأسا و نالهاو که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها
ببوی نافه ای کاخر صبا زان طره بگشاید ز تاب جعد مشکینش چه خون افتاد در دل ها
(kiana)
امشب چه بی بهانه می بارد آسمان چشمان این غزل این زیبای «کهکشان غربت»
که نه شبیه چیزی به شکل یک شب مثل غروب سردترمانده ازخزان
خالی تر از همیشه در باغ آرزو ها یا مثل خواب تلخ برگشته از زمان
شب پرسه های زخم کابوس «بی تو بودن» آری.چه بی بهانه میبارد این ترانه
مبینا عباسی
درباره این سایت